حجتاله صیدی مدیر عامل بانک صادرات در پی امضای سند همکاری جامع با چین، اقدام به شفاف سازی در خصوص سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین کرد و اعلام نمود که در بین اظهار نظرهای مثبت و منفی کارشناس و غیرکارشناس، اصولگرا و اصلاح طلب، حقوقدان، اقتصاددان، فعال سیاسی و نظایر آنان، نکات خردمندانه ای در میان این نقدها و تایید ها وجود دارد که از سودمندی مناسبی برخوردار است. به این ترتیب به طرح چهار پرسش مهم و ارائه پاسخ آنها پرداخت. ایشان ضمن آنکه سند راهبردی ۲۵ ساله را نه تنها تهدید نمی داند بلکه آن را فرصتی گرانقدر برای کشور دانست و سه نکته را مورد تایید قرار داد.
مدیرعامل بانک صادرات چند پرسش و پاسخ و سه نکته مهم درباره سند همکاری با چین ارائه نمود
حجتاله صیدی با انتشار یادداشتی با عنوان “رخش و اژدها” در روزنامه شرق اعلام کرد: در اهمیت سند برنامه همکاری جامع بین ایران و چین همین بس که از زمان انتشار خبر اولیه در ماههای گذشته تا امضا و مبادله در هفته پیش، دوست و دشمن، کارشناس و غیرکارشناس، اصولگرا و اصلاحطلب، حقوقدان، اقتصاددان، فعال سیاسی و نظایر آنان هرکدام از منظری خاص به آن پرداختهاند که در روزهای گذشته به اوج رسید و اگر از اظهارنظرهای احساسی مثبت و منفی بگذریم، نکات خردمندانه شایان توجهی در بین نقدها و تأییدها دیده میشود که برخی هشدارها یا پیشنهادها از سودمندی مناسبی برخوردارند.
عنوان و شکل حقوقی سند همکاری چیست؟
پرسش نخست درباره عنوان و شکل حقوقی این سند است که برخی آن را قرارداد، برخی دیگر تفاهمنامه یا معاهده و برخی دیگر نقشه راه نام نهادهاند. حقیقت آن است که عنوان سند همان برنامه همکاری جامع است. مهمترین تفاوت این عناوین در میزان تعهدآوربودن آنها برای طرفین است و این سند از نظر حقوق بینالملل یا نظام حقوقی دو کشور برای هیچکدام تعهد حقوقی ایجاد نمیکند و تنها برای تعیین چارچوب همکاریها و چگونگی انجام آنها بصورت راهبردی که بهنوعی میتوان نقشه راه تلقی کرد، تدوین شده است.
- از این رو، عملیشدن آنچه در این سند آمده، نیاز اساسی به قراردادهای تعهدآور در هرکدام از حوزههایی دارد که با توافق طرفین در سند درج شده مانند نفت و گاز، فناوری اطلاعات، حملونقل و نظایر آن. تعهدآورنبودن این سند از نظر حقوقی در این مرحله از اهمیت سیاسی-اقتصادی آن نمیکاهد و در عرف بینالملل، پایبندی به مفاد سندهای همکاری راهبردی برای حفظ وجهه طرفها اهمیتی ویژه دارد.
دلیل انتخاب کشور چین برای همکاری چیست؟
پرسش دوم درباره چرایی برقراری رابطه راهبردی با چین است که مهم بشمار میآید به عبارت دیگر چرا راهبردی؟ چرا چین؟ اهل فن میدانند که از میان انواع روابط موجود در جهان از تخاصم تا دوست و برادر، رابطه راهبردی از ارزشمندترین و بالاترین سطوح روابط است که البته برقراری آن بسیار دشوار بوده و عامل کلیدی تعیینکننده، نیاز راهبردی دو کشور به همدیگر است.
- این رابطه حتی ممکن است بین دو کشور همسایه که روابط دوستانهای هم با یکدیگر دارند، برقرار نباشد. علاوه بر اینکه برقراری هر نوع رابطه همکاری قویتر و بلندمدتتری با چین که اقتصاد دوم جهان بوده برای هر کشوری در جهان مهم است، نیاز بلندمدت چین به محصولات بخش انرژی ایران اعم از نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و معدنی دستکم تا پایان نیمه نخست قرن ۲۱، برنامه چین برای تحقق طرح کمربند و جاده که همان راه ابریشم نو بوده و در راستای استراتژی توسعه اقتصادی چینی است و اهمیت دستیابی به بنادر شرقی مدیترانه از مسیری متفاوت با کانال سوئز و افزایش درآمدهای ارزی از محل فعالیتهای سرمایهگذاری در خارج از مرزهای چین که خود را در قالب تولید ناخالص ملی (و نه تولید ناخالص داخلی) نشان میدهد از یک طرف و نیاز ایران بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر مجموع نفت و گاز جهان به توسعه سهم بازار در آسیای جنوب شرقی و هند و چین که مهمترین خریداران نفت و گاز و فراوردههای دیگر ایران هستند بهعلاوه ضرورت جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران که بهدلیل منفیشدن نرخ تشکیل سرمایه در این سالها اهمیتی دوچندان یافته و نیاز ایران به برخی فناوریهای نوین که بر اثر محدودیتهای بینالمللی، کشور را با تنگناهایی روبرو کرده است.
از طرف دیگر، دلایل مهم و شناختهشدهای برای برقراری رابطه راهبردی بین دو کشور بشمار میآیند. نماد مشهور چین در سراسر جهان، اژدها است و با توجه به قدرتگرفتن اژدها در دهه اخیر هرکدام از کشورها رویکرد متفاوتی را برای پنجهانداختن با اژدها در پیش گرفتهاند. ایران نیز با یکی از نمادهای مشهور که رخش شاهنامه است مانند آنچه در حکایت خان سوم آمده باید به مهارکردن آتشی رود که از دهان این اژدها برمیخیزد تا از این آتش، چراغ افزود.
همچنین بخوانید:
نگرانی ها درخصوص تملک بخشی از بنادر ایران، فروش بخشی از خاک این سرزمین به آنها
پرسش سوم ناظر به نگرانیها درباره آسیبهای احتمالی مفاد این سند است که بخش مهمی از آنها یا بهدلیل عدم دستیابی به متن رسمی این سند یا ناشی از نگرانیهای مربوط به جایگاه ایران به دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمها و برخی عدم تعادلهای ساختاری اقتصاد است. عدم انتشار رسمی سند موجب شده شایعاتی مانند تملک بخشی از بنادر ایران، اعزام نیروهای نظامی چینی به کشور یا فروش بخشی از خاک این سرزمین به آنها در جامعه مورد پذیرش قرار گیرد که بطورکلی، نادرست و دور از حقیقت است.
- با توجه به نقش اندکی در بررسی این سند از منظر پولی و مالی باید اطمینان داد که این سند از موضعی برابر و عزتمندانه تهیه شده و حتی یک جمله یا عبارت در آن نمیتوان یافت که نشاندهنده برتری یک طرف بر دیگری باشد. سند از دو رویکرد واقعگرایانه و برنده-برنده برخوردار است. دلیل دوم مبتنی بر عامل فشارهای اقتصادی است که موجب شده برخی تصور کنند ایران در شرایطی نامناسب به خواستههای چین تن داده و امتیازهای مهمی را واگذار کرده که باز به همان دلیل که ذکر شد نادرست است.
بیم و امیدها و اجرای طرح های پیش بینی شده
پرسش آخر اما در باب بیم و امیدهای مربوط به ارتباط راهبردی با چین و اجرای طرحهای پیشبینیشده در این سند است. در این رابطه دو نکته مهم قابل ذکر است: نخست اینکه داشتن برنامه دقیق اجرائی و مدیریت کارآمد این برنامه برای بهرهبرداری از مزایای این همکاری بسیار ضروری است و تجربه نشان داده در برخی موارد داخلی و بینالمللی، عدم هماهنگیها، شتابزدگی در بررسیهای کارشناسی یا عدم اتکا به نتایج این بررسیها از سوی مدیران نه تنها دستاوردهای قابلتوجهی نداشته بلکه برخی هزینهها را نیز تحمیل کرده است.
- از این رو، استفاده از ظرفیتهای این سند در گرو تدوین ساختاری کارآمد و بکارگیری افراد شایسته در اجرای طرحها است. نکته دوم آن است که برای اجرای هرکدام از طرحها، قرارداد جداگانه تعهدآور و دقیقی باید تنظیم شود که از هرگونه انحراف یا تغییرهای بدون دلیل که میتواند در بسیاری از موارد زیانبار باشد، جلوگیری کند.
سه نکته مهم درخصوص سند راهبردی با چین
در این زمینه میتوان سه نکته را مورد تأکید قرار داد.
- اول: نهتنها رابطه راهبردی با چین، تهدید نیست بلکه فرصتی گرانقدر است و ایران با برخی از کشورهای مهم جهان بویژه با چند اقتصاد برتر غرب و شرق و منطقه نیز باید چنین سندی را مبادله کرده و آن را به اجرا بگذارد.
- دوم: این سند نهتنها در مغایرت با شعار نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی نیست بلکه از آنجا که منجر به دستاوردهای مهم اقتصادی و توسعه ظرفیتهای ثروتآفرینی میشود ، تقویت این شعار را نیز بهدنبال خواهد داشت. البته نگاه به جهان باید متوازن باشد و نگاه به شرق نباید منجر به رویگرداندن از غرب باشد. رفتار خردمندانه و عزتمدار ایران در گرو همکاری متعادل و از موضعی برابر و متکی به دیپلماسی با تمام کشورهای جهان بهجز رژیم نامشروع صهیونیستی است.
- سوم: بطور طبیعی هر کشوری بهدنبال حفظ مصالح و بیشینهکردن منافع ملی است و نباید انتظار داشت چین یا هر کشور دیگری حتی همسایگان بسیار نزدیک ایران، چشم بر برخی منافع پوشیده و از موضع کوتاه آیند.
بررسی برخی ادعاهای اخیر همسایگان درباره مورد حقآبه، نشاندهنده این واقعیت است که در همکاریهای بینالمللی، خرد ورزی کامل و دوری از احساسات و هیجان از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است از این رو، ایران برای اینگونه همکاریها باید نظام مدیریتی را ارتقای اساسی ببخشد وگرنه امکان دستیابی حداکثری به منافع با تردید روبرو خواهد بود.
- فقط کافی است تصور کرد اخبار یکی از شبکههای داخلی یا خارجی، رئیس یا ولیعهد یک کشور منطقه را نشان دهد که در حال پیادهشدن از پلههای هواپیما در پکن یا شانگهای است. بیگمان در همان لحظه، فضای مجازی آکنده میشود از پیام و نماهنگ و سخنرانی و نظر برای مقایسه ایران با آن کشورها و گله از مسئولان که چرا از رقبا غافل ماندهاند.
اکنون که ایران در سختترین شرایط موفق شده با حضور وزیر خارجه دومین قدرت اقتصادی جهان در تهران، سندی راهبردی مبادله کند، جای آن دارد خداقوت بزرگی به سیاستگذاران و مجریان تبادل این سند گفته شود که خواب از چشم دشمنان و خائنان آن ربوده است. قدر فرصتها را بدانیم و از ارتقا و توسعه همکاریهای بینالمللی ایران بزرگ حمایت کنیم.